بادوم

بادوم

بادوم

بادوم

مادربزرگم رفت

ساعت 3 نصف شب است و کسی زنگ در خانه ما را مدام می زند. تا پدرم در را باز کند صد جور فکر از ذهنمان می گذرد ولی انگار پشت در تلخترین خبر ممکن در انتظارماست.

آمده اند خبر دهند که مادربزرگم ساعت 1 نصف شب بی خداحافظی از ما، برای همیشه رفته است. اما مگر می شود این خبر لعنتی را باور کرد. شاید اگر چند روز قبل وقتی در بستر بیماری،درد، ناله اش را درآورده بود، باور کردنش انقدر سخت نمی شد ولی حالا که دیگر چند روزی از بیمارستان مرخص شدنش می گذشت و هر روز هم حالش بهتر می شد و خنده هایی که مخصوص خودش بود به صورتش- که نه از پیری بلکه بیشتر به خاطر سختی و بدی روزگار چین و چروک زیاد داشت- می نشست، اصلا باور کردنی نیست.

روز اول عید امسال نگاهش خسته و نگران بود و برعکس عیدهای قبل نمی توانست بخندد ولی چند روزی بود کم کم داشت باز هم مثل همیشه می گفت و می خندید و ما را هم می خنداند. دکترها گفته بودند مادربزرگمان تا دوشنبه خوبه خوب می شود، پس چه شد که ساعت 1 نصف شب وقتی هنوز خورشید روز شنبه هم طلوع نکرده بود برای همیشه رفت، آن هم بی خداحافظی از ما؟

تا وقتی به خانه اش نرسیده ایم امیدواریم که این خبر فقط یک شوخی باشد. با خودمان می گوییم که مادربزرگ می خواهد بچه هایش را اینگونه دور خودش جمع کند و مژده بهبودی کاملش را به آنها بدهد. ولی وقتی در منزلش به رویمان باز می شود،‌خانه پر از اقوامی است که می گریند و گرد مادربزرگ جمع اند.

مادربزرگی که هروقت برایش مهمان می آمد خود را به خاطر درد پاهایش به زحمت جلوی در می رساند و با لبخند و روی باز به مهمانش خوش آمد می گفت، وسط پذیرایی خانه اش خوابیده و پتویی- که همیشه روی پاهایش می انداخت تا گرمشان کند- رویش را پوشانده است،‌حتی روی صورت مهربانش را.

وای که امروز چقدر سخت شده کنار هم چیدن جمله ها و گفتن از خاطرات شیرین با مادر بزرگ بودن. گفتن از خوبی و مهربانیش. آخ که امروز چقدر نوشتن کار سختی است.

نظرات 29 + ارسال نظر
جواد یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:08 ب.ظ http://without.blogsky.com

این درد رو خوب باهاش آشنا هستم . نه درد از دست دادن . درد اینکه "خوب" آدم روز به روز حالش بهتر شه و آدم امیدوار شه ، اما آخرش از دست رفتن بیاد گریبان احساسات و امید آدم رو بگیره ...

صبر ، صبر ، صبر

کارگاه نمدمالی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:59 ق.ظ http://azar86.persianblog.ir

درگذشت مادربزرگ محترمتان راتسلیت می گوییم وسلامتی شماوخانواده راآرزومندیم. نمدمال راکسی این طورمودب ندیده بودکه دید!....به روزیم
حسنی خیلی خوشگل بود،آبله هم درکرد!حالاحکایت ریاست محترمی است درقرون ماضی که آن قدراوضاع مملکتش به راه بود،دست به روبه راه کردنش هم درازکرد.می گوییدچه گونه؟عرض می کنیم:ریاست مذکور،قانونی که پیش ترهاازمجلس سنا(اعیان؟...!)اذن خروج گرفته صادرگردیده تصویب شده بودرادوباره احیاکرده،تعلیق وسکونش رالغونمود.قانون یاتزیاشعاری که می گفت:".........

پنجره چوبی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:10 ب.ظ http://www.amir365.blogfa.com

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش
صمیمانه تسلیت میگم.

حسام سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:38 ق.ظ http://hessamm.blogsky.com

من مطمئنم روح این مادربزرگ مهربان تا ابد غرق نور و شادمانی خواهد بود.

پگاه سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:04 ب.ظ http://koodaki.blogsky.com

سلام دوست جونم..
مامان بزرگ من هم پنج سال قبل همین موقع های سال (یکمی قبل تر!) بود که از پیشمون رفت.
پنج سال گذشت..
ولی انگار همین دیروز بود
خاطره اش هنوز هم روشنه..
خیلی روشن تر از آنکه بشه باور کرد که پنج ساله که دیگه بین ما نیست..
چه می شه کرد؟..
مرگ هم گاهی ریحان می چیند

مهدیه چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:39 ق.ظ http://mahdieh-sgh.blogfa.com

امدم سال نو را تبریک بگم اما به نظرم باید تسلیت گفت
امیدوارم بهار همیشه زیباترین فصل سالت باشد

رضاکاظمی چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:51 ب.ظ http://baroun82.persianblog.ir

درگذشت مادربزرگت روتسلیت میگم وازخدابراش آرامش وبرای تووخانوادت سلامتی آرزومی کنم.تابعد

جواد چیتگر جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:53 ب.ظ

سلام
روحش شاد.

محسن شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:47 ب.ظ http://after23.blogsky.com/

به یاد ندارم زنگی را که بعد از ۱۲ شب زده شده باشد و خبر خوبی باشد. حتا زنگی که صبح و قبل از ترک خانه زده شود.
این زنگها حالا حالا ها زده خواهد شد. معمولن در اینجا میگویند غم آخرت باشد که غلط است و به معنای اینست که نفر بعدی خودت باشی. پس:
غم آخرت نباشد.

تقلمیش یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:34 ب.ظ http://tahnayi.blogfa.com

سلام جوجو!
یه سر بیا بخون و نظر بده!
بای

رضاکاظمی سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:59 ق.ظ http://baroun82.persianblog.ir

شمابودی می گفتی :فلانی چرادیگه قصه نمی ذاره؟پس کی بوداون شیرخام خورده؟به هرحال این پست یه قصه ست.اهلی؟بسم الله

سید ضیاء قاسمی سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:46 ق.ظ http://yomgan.blogfa.com

سلام. صمیمانه تسلیت می گم. خوشا او که با بهار کوچید و ما که با زمستان ها می مانیم. غم آخر و اندوه از دل نازنینت دور باد...

لیلا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:33 ب.ظ

حس الانم فقط یک دنیا شرمندگیه !‌
واقعا تسلیت میگم ،‌ کاش زوتر سر زده بودم !‌بس که این روزا حالم خراب بود اصلا به خوندن نمی رسیدم !
شرمنده ام مهدیه جان !

کارگاه نمدمالی پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:27 ق.ظ http://azar86.persianblog.ir

به ماسرنمی زنیدها.باشدسرنزنیدها !!!!

سهیل پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:29 ب.ظ http://www.parchenan.blogfa.com

سلام.
تسلیت
سال پیش برا من هم چنیین اتفاقی افتاد که من ۷ روز بعد متوجه شدم
آنقدر داغون شدم که پرچنان متولد شد.

امیر حسین جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:14 ق.ظ http://360.yahoo.com/amir_shemshadi

امسال هم ما اولین عید بدون پدر بزرگم رو تجربه کردیم
و چه تلخ بود...
شریک غمت هستم عزیز
روحش قرین آرامش

محمد جواد شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:21 ب.ظ http://doornegar.blogsky.com

چقدر نزدیک بود صحنه فوت مادربزرگتان به غم پدربزرگ من که سالی است مانده بر دوشم.
الهم الغفر مومنین و المومنات

محمد جواد شکری یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:06 ب.ظ http://www.datumfreedom.wordpress.com

تسلیت میگم مهدیه جان! خدا بهت صبر بده

کمی شبیه فردا چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:59 ب.ظ http://http:/www.khalseha.blogfa.com

سلام دوست خوب من [گل]

وب لاگ **کمی شبیه فردا** با ۳ رباعی به روز شد[گل]

دو نیم شده دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:52 ب.ظ http://dargahi.blogfa.com

سلام
من دوست لیلا هستم می خواستم بگم که وبلاگش هک شده مرسی!

شبـــــلی دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 05:24 ب.ظ http://sheblie.blogfa.com

سلام
تسلیت منو بپذیر.

وبلاگ دوست خوبمون لیلا "ماندن بی من" متآسفانه هک شد.

پابرهنه تاماه دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:17 ب.ظ http://baroun82.persianblog.ir

شمااین پست رونمی خواهیدتغییربدین؟مطلب دیگه ای بذارید؟ حالاکه می خواهیدپس بجنبید!

تقلمیش چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:51 ب.ظ http://tahnayi.blogfa.com

سلام
چرا دیگه سری به من نمی زنی؟

رضاکاظمی پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 06:19 ق.ظ http://baroun82.persianblog.ir

بازم خدارحمت کنه.ولی خب آخه چیز... ولش کن اصلا. به روزم.تابعد.

سید ضیاء قاسمی چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:56 ق.ظ http://yomgan.blogfa.com

فکر می کردم این همه مدت به روز شده باشین

مصطفی چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:56 ب.ظ http://www.eslahatsalam.persianblog.ir

سلام!
می دونستی قراره خاتمی محاکمه بشه؟! مخالفان اصلاح می تازند.
بیا! منتظرتم.
مفتخر میشم که دیدگاهت رو هم در این زمینه بدونم

سلام همسایه ها چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:36 ب.ظ http://rezatehranii.persianblog.ir

سلام.با برگی از زندگی شخصی ام آپم.منتظرتم دوست من

رضاکاظمی یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:12 ب.ظ http://baroun82.persianblog.ir

ای بابا....ببخشید ولی به جون هرکی دوست دارین مارونکشین به اینجابدون پست!!!ممنون ازحضورت

سلام همسایه های2 سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 06:38 ب.ظ http://rezatehranii.blogfa.com

سلام.به من هم سر بزن و نظر یادت نره دوست من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد