بادوم

بادوم

بادوم

بادوم

من خوآن پابلو کاستل هستم، نقاشی که ماریا ایریبانه را کشت*

تونل

نویسنده: ارنستو ساباتو

مترجم: مصطفی مفیدی

انتشارات نیلوفر

174 صفحه/ 2400 تومان

 

 آدم ها جورواجورند. یعنی آنها می توانند مهربان، خشن، اجتماعی، منزوی، خونسرد، عصبی، جدی، شوخ و...باشند. لا به لای این همه آدم، بعضی ها هستند که از همه متنفرند و از جمع گریزانند.  بدترین شکنجه برایشان شرکت کردن در یک مهمانی است. آنها کسانی هستند که در دیواری که دور تا دور خودشان کشیده اند همراه تنهایشان با رضایت زندگی می کنند.

از آنجایی که عشق جور واجوری آدم ها سرش نمی شود بنابراین بالاخره روزی هم سراغ همچین آدم هایی می رود. اتفاقاً این افراد بیشتر از بقیه عشق را تحویل می گیرند. از آنهایی که حتی حاضرند به خاطر عشق خار و کوچک هم بشوند و خیلی زود هم می توانند نظر معشوق را به خود جلب و بسیار با محبت و رمانتیک جلوه کنند.

بعد از مستحکم شدن رابطه عاشقانه، آدم های اینجوری نسبت به طرف مقابلشان پر از انتظار می شوند. یعنی می خواهند او وارد دیوار آنها شود و تمام تلاشش را برای پر کردن لحظه لحظه تنهایی آنها بکند. می خواهند که او از اجتماعی که در آن است، از خانواده و دوستانش، از دیگر علایقش دل بکند و فقط مال آنها باشد. رفته رفته عشق برای این افراد تبدیل به جنون می شود. طرف مقابل را مدام آزار می دهند. به او مشکوک می شوند. او را سایه به سایه تعقیب می کنند و به هرکس که دور و اطراف او بگردد، چه پدر، چه دوست، چه یک غریبه حسودی اشان می شود.

کمتر معشوقی پیدا می شود که تن به حبس شدن در دیوار آنها بدهد، اکثراً سعی می کنند پایشان را از این رابطه هرچه سریعتر بیرون بکشند و به زندگی عادی خود برگردند. راستش را بخواهید آدم های اینجوری که منطقی با این موضوع کنار بیایند خیلی کم هستند. اکثراً کاملاً بی منطق، نقشه قتل معشوق  را می کشند. فقط جای شکرش باقیست که این افراد در زندگی فقط و فقط یک بار عاشق می شوند!

این همه مقدمه چینی کردم که بگویم شخصیت اصلی داستان "تونل" هم همینطوری است که گفتم. "تونل" از آن کتاب هاست که فقط کافیست آن را باز کنی و جمله اولش را بخوانی. دیگر تا تمامش نکنی خیالت راحت نمی شود.

*عنوان این پست همان جمله اول "تونل" است.

نظرات 10 + ارسال نظر
رضاکاظمی پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 05:58 ب.ظ

خوشحالم.کتاب خوبی رو معرفی کردی

پنجره چوبی پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:11 ب.ظ http://amir365.blogfa.com

این شخصیتی که گفتی خیلی به شخصیت فروتن تو فیلم قرمز نزدیکه
ولی باید به روانشناسی خیلی علاقه مند باشی که جذب چنین داستانهایی شدی

شخصیت فروتن تو فیلم قرمز واقعاْ یه جاهایی آدم رو اذیت می کنه ولی شخصیت کاستل تو این داستان اصلا اذیتت نمی کنه. خیلی آرومه. باهاش دوست می شی. طوری که بعضی جاها حتی حق رو بهش هم می دی.
آره من از روانشناسی خوشم میاد!

لیلا جمعه 5 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:16 ق.ظ

بیشتر از 6 ماه که امانت گرفتم بخونمش هنوز همونجوری مونده تو قفسه کتابا

میثم کربلائی جمعه 5 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:43 ب.ظ http://mguitar.persianblog.ir

سلام

علیک سلام

مزدور جمعه 5 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 07:44 ب.ظ http://mozdor.persianblog.ir

سلام
از این افراد که گفتی هنوز هم پیدا می شه؟

آره. کافیه چند روز صفحه حوادث روزنامه ها رو دنبال کنی

دانشجوی خبر شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:23 ق.ظ http://www.daneshjookhabar.blogfa.com

غضنفری با نام مستعار روح ا... احمد زاده کرمانی !
http://www.daneshjookhabar.blogfa.com

محمد شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:35 ق.ظ

سلام
حتما میخونمش !
البته به نظر من همیشه هم تقصیر این جور آدمها نیست و طرف مقابل هم خیلی به اونها ضربه میزنه! این آدمها بیشتر به کمک نیاز دارن تا عشق!

به نظر من دعوا های مدام و آزارهای گاه به گاه باعث می شه طرف مقابل کمتر به فکر کمک بیفته

سهیل شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:59 ب.ظ http://www.parchenan.blogfa.com

سلام
اگر بشود خواهم خواند. فعلاْ که زدم خط شسروش
تازه چاه بابل هم دستم آمده اما خواهم خواند
پستت یاد این شعر هایده انداخت که دلبرت خنده کنه با دگران تو گفته نتونی...

چشم غمگین سه‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 05:56 ب.ظ http://sad-eye-never-lie.com

بدترین شکنجه !!! واقعاهاااا از این مدل آدما زیاد دیدم! :دی

عیدت مبارک باشه مهدیه جان. :*

مرسی عزیزم. عید تو هم مبارک :*

پگاه چهارشنبه 10 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:33 ق.ظ http://koodaki.blogsky.com

یادت باشه این کتاب رو بعدا به من هم بدی که بخونم

چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد