پیش دانشگاهی که بودم روزی خبر حامله شدن یکی از دخترهای مدرسه پچ پچ کنان در تمام کلاس ها پخش شد. دوستانم می گفتند از روزی که پسر این خبر را شنیده خودش را گم و گور کرده است و دختر هم می گوید هیچ راهی جز خودکشی ندارد.همان روز، دوستان صمیمی دختر به همه کلاس ها رفتند و از همه خواستند تا هر مبلغی که می توانند کمک کنند تا جنین سقط شود. روز بعد پول خوبی جمع شد و دختر هم گویا بهانه ای پیش والدینش آورده بود تا چند روزی خانه نرود و در نهایت ماجرا ختم به خیر شد!
بعد از آن ماجرا هروقت چیزی درباره سقط جنین می خوانم یا می شنوم نا خوداگاه یاد آن دختر و موقعیتش می افتم. قبل از اینکه فیلم "دعوت" را ببینم هم داشتم به آن دختر فکر می کردم و اینکه چند مورد مشابه آن در روز برای دختران کشورم رخ می دهد و آنها چه عکس العملی به این موضوع نشان می دهند. اینکه حاتمی کیا بلد است چگونه احساس مخاطبان فیلم هایش را کنترل کند و شاید بتواند پدر و مادرهای حاضر در سالن را حداقل به این فکر وادار کند که گاهی حذف صحبت کردن با فرزندان و آگاهی دادن درباره برخی مسائل به آنها به قیمت از دست دادن جان فرزند و یک جان دیگر تمام می شود. اینکه چند جنین از بین این همه جنینی که در روز سقط می شود دلیل قانع کننده ای دارند و چگونه باید مانع سقط های بی مورد شد.
"دعوت" اصلاً آن فیلمی نبود که من منتظر دیدنش بودم. در این فیلم فرض شده بود فقط زن و شوهرها هستند که دست به سقط جنین می زنند. موقعیت شغلی، فقر، پیری، خیانت و صیغه ای بودن بهانه های سقط جنین در این فیلم بودند ولی در نهایت مخاطب را به این نتیجه نمی رساند که این بهانه ها دلایل قانع کننده ای برای مانع ورود مهمانان ناخوانده کوچولو به این دنیا نیستند. فیلمی با چنین موضوعی می توانست تا مدت ها ذهن بینندگانش را درگیر کند ولی بعد از پایان فیلم چهره تمام کسانی که سالن سینما را ترک می کردند بی تفاوت بود.
پ.ن: حالا دلم می خواد فیلم " کنعان " رو ببینم
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند، اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند
movafagh bashi
اسفندیار منفرد زاده عزیز میگفت ما برای رسیدن به جامعه جهانی احتیاج به یک شخم فرهنگی داریم من میگویم ما برای رسیدن به یک جامعه سالم و متعادل احتیاج به راستگویی و صداقت ازدست رفته امان داریم ما باید کسانی را که حقیقت را به رویمان می آورند فاسد و هرزه نخوانم ما باید به زندگی بدون نقاب روی بیاوریم تا آنان که نمی توانند نقابشان را بردارند مشخص باشند و حقیقتشان پیدا.
دوست عزیز موفق باشی
زندگی بدون نقاب، یعنی می شه؟
درود!
باید باور جامعه را عوض کرد!باورهایی که در طول سالیان دراز بوجود آمده و متاسفانه به این زودی های زود از افکار عام و خاص بیرون نمیرود!اما چه میتوان کرد!برای نسلهای بعد باید آموزش داد!باید روشنگری کرد!باید بعنوان شاهدان عینی این همه ریا پشت نقاب حقیقت کاری کنیم...
من هم فیلم را دوست نداشتم. فکر می کنم بلندگوی مخالفت با سقط جنین آن قدر بلند هست که نیازی به ساختن یک فیلم تأثیرگذار برای سقط جنین نیست. آدم هایی که استعداد و توانایی هایی در حد حاتمی کیا دارند چرا باید تریبون حاکمیت باشند؟ شاید نگاه من خیلی سیاه است اما کاش حاتمی کیا در بین این پنج اپیزود، و آن دو اپیزودی که حذف شد و البته آن دو نفر هم زن و شوهر بودند، به آدم های دیگری می پرداخت. یا حتی در بین همین زوج ها به موردی می پرداخت که پایانش با بقیه فرق کند. حس خوبی پس از پایان فیلم نداشتم.
...
چین هم رفته ای! همان جا که دموکراسی دارد. بعضی از پست های قبلی ات را خواندم.
لینکت کردم مهدیه.
خیلی خوب وروون نوشته شده...روزنامه نگارباشی واینطور ننویسی باید مدرکت رو بذاری درکوزه آبی هم نخوری! دست مریزادداشتی دختر...آره منم دوست دارم کنعان وهمین دعوت رو ببینم...بایدبراش وقت بذارم
مرسی ازتو
به نظر من هم دقیقا به همین دلیل فیلم دعوت فیلم موفقی نیست، چون نمی تونه بعد از ۹۰ دقیقه تاثیری رو که باید بر تماشاگران بذاره.
یکی از دلایل عدم تاثیرگذاری فیلم یکدست نبودن اپیزودهای فیلمه که به شدت توی ذوق می زنه و دلیل دیگه ضعف فیلمنامه و دیالوگ نویسی.
سلام
من این فیلمو ندیدم،ولی وقتی شنیدم 5تا اپیزودش کردن شوکه شدم!
مگه فیلم کوتاه؟ اوج درخشش حاتمی کیا آژانس بود که بیشترش رو باید مدیون بازی پرستویی و بازیگردانی کیانیان باشه.
از طرفی بعد از ماهها حضور فیلمهای آماتوری (که بیشترشون هم اولین فیلم کارگردانهاشون بود) در سینمای ایران 4تا فیلم معمولی که اومده رو اکران همه ولع سینما رفتن گرفتیم. من که دوتاش رو دیدم و جذب نشدم. فکر میکنم هنوز با سینمای دوره خاتمی خیلی فاصله داریم.
سلام
هر کی دیده همینو می گه
اتفاقا منم ندیدم ولی باز همینو می گم!!
من کاری با سقط جنین ندارم. هر کس که جنینی دارد هرکاری میتواند با آن بکند. هرچند نمیدانم که می دانید این کار در غرب به سادگی انجام نمی گیرد و آن جا هم باید مانند اینجا کلی مجوز و اینا داشت تا انجام شود و یا چه میدانم بچه ناقص باشد یا کند ذهن باشد و اینا ولی...
آن دوست شما در دبیرستان کاش مثل فیلم من ترانه ۱۵ سال دارم عمل می کرد. به نظر من کار ترانه خیلی زیبا بود.
به آن دوستی هم که گفته است من باید بروم و کنعان را ببینم عرض کنم که این کار را نکنید و برای این فیلم وقت نگذارید. خود داند.
سلام
بنظرم خاطره اولی جالبتر بود.
من فیلم رو نرفتم و فکر هم نکنم برم
ولی اگر کنعان خواستی بری بگی بتونم میام
دلم لک زده برای سینما!
پاراگراف اولتون خیلی تکون دهنده بود. دختره آخرش چی شد؟
من اصلا دختره رو نمی شناختم. ماجراش دهن به دهن بین همه کلاسا پیچید و منم از جریان با خبر شدم. یادمه حسابی هم کنجکاو شده بودم دختر رو ببینم که کیه ولی دوستای صمیمیش انقدر مواظبش بودن که حتی معلوم نشد که کی بوده. بیشتر از مسئولین مدرسه می ترسیدن که متوجه ماجرا بشن و به خانواده دختر خبر بدن انگار. در نهایتش جنین سقط شد. دیگه خبری هم ندارم از الانش
چرا خوب سینما نمی رین؟
( چرا خوب سینما نمی رین؟ )
سوال خیلی خوبیه ! راجع بهش باید بیشتر فکر کنم.)
:))
چشمک ازنوع نمدمالی!
به نظرم "دعوت " این موضوعی رو که مطرح کردی کم داشت که ظاهرا ساخته شده و قراره تو دی وی دی ها فیلم که فروخته میشه اون اپیزود هم باشه !
مصاحبه حاتمی کیا رو با اعتماد ملی خوندی ؟!!
نه نخوندم
بیا از دریچه درخت ..از نگاه برگ ببین ..بیا به انهایی که نور نئون را نابلدند از چراغ بگو
این آقا محمد آخریه من نبودما! )
:)) بله معلوم بود
رفتی و کنعان رو دیدی؟
نه هنوز
آی این صحبت نکردن و فاصله گرفتنها رو که گفتی می تونه چه عواقبی داشته باشه...
محدودیتهای فوق العاده کارگردان رو هم باید در نظر گرفت :)