بادوم

بادوم

بادوم

بادوم

رو خاطراتم زوم می کنم

می گم: " روزای اولی که دوربین خریده بودی یادته؟ مدام از من عکس می گرفتی، بعد یه روز غر زدم که خسته ام کردی، چرا این همه از من عکس می گیری؟ و جواب دادی: چون از من دور شدی. می خوام با زوم کردن رو عکس هات احساس کنم که هنوز نزدیکمی."

خواب آلود می گه: " آره یادمه. چی شده این روزها همش خاطره تعریف می کنی؟"

می گم: " آخه ازم دور شدی. می خوام با تعریف کردن این خاطرات احساس کنم هنوز نزدیکمی!"

پ.ن: باز یه داستان اول شخص. خدا به خیر کنه!