بادوم

بادوم

بادوم

بادوم

هفت سین دیگری برایت می‌نویسم

 

یک  سگ سرخ برای من

یک سگ سفید برای تو

یک سگ سبز برای او

برای سین اول هفت سین مان

که مثل امسال موش نباشیم

که مثل موش در جوب های تاریک ندویم

که مثل تاریکی روی دیوار ها نخزیم

که مثل دیوارهای این جا موش نداشته باشیم

که مثل موش گوش نداشته باشیم 

که پشت دیوار های اتاق مان پچ پچ نکنیم  

              **

یک سکوت سرد برای من

یک سکوت سبک برای تو

یک سکوت ساده برای او

برای سین دوم هفت سین مان

برای ما که سال ها ساکت مانده ایم

برای ما که سال ها ساکت می مانیم

برای ما که سال هاساکت خواهیم ماند   

              **

یک ستاره که سوسو می زند برای من

یک ستاره که سوت می کشد برای تو

یک ستاره که می سوزد برای او

برای سین سوم هفت سین مان

که آسمان مان همیشه ی خدا خاموش است

که ستاره مان همیشه ی خدا نحس

که همیشه ی خدا سیاه

که همیشه ی خدا سیاه بخت  

              **

یک سرباز کوچک برای من

یک سرباز کوچک تر برای تو

یک سرباز کوچک ترین برای او

برای سین چهارم هفت سین مان

برای ما که سربازهای کوچک در سرمان راه می روند

برای ما که سربازهای کوچک در سبد اسباب بازی مان راه می روند

برای ما که سربازهای کوچک در صفحه های سفیدمان راه می روند

برای ما که سرود سرزمین سبز می خواندیم

برای ما که...  

              **

یک سوراخ کوچک در کفش من

یک سوراخ کوچک در جیب تو

یک سوراخ کوچک در سر او

برای سین پنجم سفره هفت سین مان

به جای سکه های کوچک که جیرینگ جیرینگ صدا می کنند و نیستند

به جای سیب سرخی که کرم خورد و سوراخ کرد

به جای سیر سفیدی که نیست

که سیر نیستیم

که گرسنه می مانیم  

              **

یک سایه ی سمج زیر پای من

یک سایه ی سنگین روی شانه ی تو

یک سایه ی سردرگم در کنار او

برای سین ششم هفت سین مان

برای ما که همیشه با سایه مان می رویم

برای ما که همیشه با سایه مان می خوابیم

برای ما که همیشه با سایه مان سخن می گوییم

برای ما که همیشه با سایه مان...  

              **

یک سوال کوچک در چشمان من

یک سوال کوچک بر زبان تو

یک سوال کوچک در گلوی او

برای سین آخر هفت سین مان

برای ما که هیچ جوابی پیدا نمی کنیم

برای ما که همیشه علامت سوال باقی مانده ایم

برای ما که همیشه علامت سوال باقی می مانیم

برای ما که همیشه علامت سوال باقی خواهیم ماند  

              **

اما من هفت سین دیگری برای تو می چینم

هفت سینی با ساندویچ سوسیس و سس قرمز که دوست داری

با سنجاقک بازیگوشی که دور سرت بچرخد

با یک سرسره ی لیز که خنده هایت را تا پایین سر بدهی

تا اینجا که من ایستاده ام  

              **

و من هفت سین دیگری برایت می نویسم

و صبح را اشتباه می کنم

و با سین می نویسم

و آفتاب را با سین

و خنده را با سین می نویسم

بستنی را با سین

و رویا را با سین می نویسم

و همه ی کلمه های خوب را با سین می نویسم

و یک سلام خوشمزه برای تو

و یک سلام خوشمزه برای من

و یک سلام خوشمزه برای او

برای سین آخر سفره هفت سین مان

برای سین آخر...  

پ.ن۱: شعر بالا رو که از ویژه نامه نوروزی سال گذشته ماهنامه "عروسک سخنگو" انتخاب کردم خانم الهام بشارت سروده است. 

پ.ن۲: سال نو مبارک.